سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده
سلام این وبلاگ کاری ست از بروبچه های واحد فرهنگی مجتمع یاوران حضرت مهدی سلام الله علیه. مجتمع یاوران محل تجمع کسانی ست که دلشان هوای کوی یار می کند...

  ...انتظاریعنی قانع نشدن به وضع موجود زندگی انسان و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب که مسلم است که این وضع مطلوب با دست قدرتمند ولی خدا حضرت حجه بن الحسن مهدی صاحب الزمان(صلوات الله علیه)تحقق پیدا خواهد کرد.

باید خود را به عنوان یک سرباز، به عنوان یک انسانی که حاضراست برای آنچنان شرایطی مجاهدت بکند آماده کنیم.

انتظار فرج معنایش این نیست که انسان بنشیند دست به هیچ کاری نزند، هیچ اصلاحی را وجه ی همت خود نکند، صرفا دل خوش کند به این که ما منتظر امام زمان(صلوات الله علیهم) هستیم اینکه انتظار نیست، انتظار، انتظار چیست؟

انتظار دست قاهر قدرتمند الهی ملکوتی است،که باید بیاید به وسیله خود همین انسان ها ، با کمک همین انسان ها،سیطره ی ظلم را از بین ببردو حق را غالب کند و عدل را در زندگی مردم حاکم کند و پرچم توحید را بلند کند و انسان ها را بنده ی واقعی خدا بکند.

آماده باید بودبرای این کار،تشکیل نظام جمهوری اسلامی یکی از مقدمات این حرکت عظیم تاریخی است.

هر اقدامی در جهت استقرارعدالت، یک قدم به سمت آن هدف والا است، انتظار معنایش این است ،انتظار حرکت است، انتظارسکون نیست!

انتظاررهاکردن و نشستن برای اینکه کار به خودی خود انجام بگیرد نیست.

انتظار حرکت است،انتظار آمادگی است!

این آمادگی را باید حفظ کنیم دروجود خودمان، در محیط پیرامون خودمان،و خدای متعال نعمت داده است به ملت عزیز ما، ملت ایران که توانسته اند این قدم بزرگ را بردارندو فضای انتظار را آماده کنند،این معنای انتظار فرج است.

انتظار فرج یعنی کمر بسته بودن آماده بودن، خود را از همه جهت آماده کردن برای آن هدفی که امام زمان(صلوات الله علیهم) برای آن هدف قیام خواهند کرد.

و آن انقلاب بزرگ تاریخی برای آن هدف انجام خواهد گرفت، و آن عبارت است از:

عدل و داد،زندگی انسانی،زندگی الهی، عبودیت خدا،این معنای انتظار فرج است.

 انتظار


[ پنج شنبه 91/7/27 ] [ 1:19 عصر ] [ مهدی یاوران ] [ نظر ]

امیرالمومنین سلام الله علیه: انتظروا الفرج و لا تیأسوا بروح الله...

یاصاحب الزمان

به فرج و گشایش الهی امیدوار و از کمک های خداوند ناامید نشوید که بهترین اعمال نزد خداوند انتظار فرج است.

چه بگویم که این انتظار طول کشید و هزار و چهارصد و چند سالی هست که تونیستی. نه که نباشی نه!

وقتی مضطر می شویم وقتی دستمان به جایی بند نیست یا وقتی به قول خودمان کم می آوریم ما حرم نگاهت را در تمام ثانیه هایمان لمس می کنیم.

در این انتظار چشم های بینا از بس بی صدا در آستین آسمان اشک ریخته اند دگر سویی ندارند.

ما تشنگان کویر انتظار امیدوار و مطمئن دست در دست باد می دهیم و نام تو را زمزمه میکنیم تا که بیایی یا صاحب الزمان.

 

 


[ یکشنبه 91/7/23 ] [ 2:45 عصر ] [ مهدی یاوران ] [ نظر ]

همین طور که از شیشه اتوبوس به بیرون نگاه می کرد فکری ذهنش را مشغول کرد. موجودی به نام انسان، مشغله هایش، اعمالش و از همه مهمتر تفکراتش. این که صبح و شام می گذرد و همان روزمرگی همیشگی. یاد این آیه افتاد «ألم تروا سخرلکم ما فی السموات و ما فی الارض...»(20/لقمان). یاد عظمت عالم افتاد کهکشان راه شیری و 400 میلیارد ستاره و 100ها میلیارد کهکشانی که کشف شده است و باز «آیه فتبارک الله احسن الخالقین»(14/مومنون). این ها را کنار هم می گذاشت به تناقض می رسید. آخر اکثر آدمهایی که جلو چشمان او بودند به مقامی نرسیده بودند که ارزش داشته باشد خداوند به خاطر آن ها به خود احسنت بگوید.ارزش آن را نداشتند که عالم برای آن ها خلق شده باشد. آخر آدمی که زمین و آسمان ها برای او خلق شده که دچار روزمرگی نمی شود. دچار کسالت نمی شود، افسرده نمی شود. این آدم چه چیز را گم کرده است؟! آنقدر گم شده که نمی داند گم شده! صبح تا شب می دود تا چه کند؟ پولش را خرج خوش گذرانی هایی کند که آخرش ذره ای آرامش هم به او هدیه نمی دهد؟!!!

یادش آمد سوال ملائکه از خداوند که خدایا آیا می خواهی کسی را خلق کنی که فساد و خونریزی می کند در حالی که ما تسبیح تو را می گوییم و پاسخ خداوند که فرمود: «انی أعلم ما لا تعلمون»(30/بقره). یعنی این آدمی که خداوند ازش صحبت می کند قرار نیست فساد و خونریزی کند.

انگار که یاد چیزی افتاده باشد با خودش گفت: اگر ملائک باز این سوال را از خدای مهربان بپرسند... خجالت زده سرش را به زیر انداخت...

خدایا ما چه کودکیم. عالم به این بزرگی را یادمان رفته است سر 2 متر زمین با هم دعوا داریم. و چه کودک تر یا بهتر بگویم چه دوستان احمقی برای تو هستند آنانی که فکر می کنند خون ریز ها و مفسدین فقط جایی برای اسکان می خواهند بدون هیچ نقشه قبلی!(1)

 و چه دشمن دانایی که این «إنی أعلم ما لاتعلمون»(30/بقره) را باور کرده و می داند روزی کسی خواهد آمد که به عالم رنگ و بوی تو را دهد. به همین دلیل هراس برشان داشته و این گونه مجدانه و عرق ریزان تلاش می کند و به هر هربه ای متوسل می شوند تا مبادا این اتفاق بیفتد. هربه ای مثل واداشتن انسان ها به خواسته های دنیایی شان و غرق کردن انسان ها در نیازهای دنیایی. نمی گویم دنیا بد است اما غافل اینکه دنیا کمال نیست بلکه وسیله ای است برای رساندن ما به کمال، وسیله ای برای رساندن ما به آرامش.

خدای من چقدر جای خالی عقل را حس می کنم...



(1)        و لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم(120/بقره)


[ سه شنبه 91/7/4 ] [ 5:13 عصر ] [ مهدی یاوران ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

وبلاگی است مهدوی پیرامون امام خوبان...
لینک دوستان
امکانات وب

رفتـــ 25


بازدید امروز: 49
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 252476